سوفياسوفيا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

خاطرات كودكي يگانه دخترم

روزی که خدا به من دخمل داد

  سوفیا خوشگلم اين عكس براي من خيلي عزيز من اينجا ٣ ماهم تمام شده بود صبح اون روز با مادر و خاله نگارت رفتيم سونوگرافي اولين بار بود كه تورو تو شكمم ديدم همش دلم ميخواست زود تموم بشه و اقاي دكتر بگه بچت سالمه كه خدا رو شكر گفت همه چي خوبه و بچت سالمه.  وقتي داشت سونوگرافي ميكرد يه دفعه گفت بچت دختر من و خاله نگارت يه دفعه به هم نگاه كرديم و خيلي خوشحال شديم  من نا خدا گاه اشک میریختنم ،خاله نگار دستم و گرفت تا آروم شدم انگار خدا دنیا را به من داده بود. بعد مامان و بابام بهم زنگ زدن و كلي خوشحالي كردن  اون روز رفتم خونه مامانی يه سري لباس نوزادي دخترونه داشتيم اورديم روي مبل چيديم ك...
23 خرداد 1392

اولين پست

به نام خدای مهربان ،خدای بخشنده،خدای خوبی ها دختر قشنگم سلام امروز 26/ارديبهشت/92 عزيزم. تو الان 23 هفته كه تو دل ماماني. جات خوبه عزيزم سوفيا جان من و ددي فعلا از خونمون خيلي دوريم،خيلي خيلي دور. برات اين وبلاگ و درست كردم كه بعدها بخوني و بدوني با هم چه خاطراتي و سپري كرديم.  عزيزم چند شبه خيلي تو دلم وول وول ميخوري. چيه ماماني حالا حالا ها مونده تا بياي بيرون بيخودي بي تابي نكني به قول ماماني (اينجا هيچ خبري نيست) عزيز دلم سعي ميكنم روزي 1 بار يا ديگه هفته 1 بار بيام برات خاطراتتو بنويسم اما اگه ماماني دير به دير اومد تو به بزرگ اون قلب كوچيكت ببخش. آخيش چه حس خوبيه تو پيشمي. اميد زن...
23 خرداد 1392

happy mother's day

سوفيا جان  سلام  قربونت برم كه منو مامان كردي دخترم امسال اولين ساليه كه من هم مامان شدم ،به خاطر همين امسال اين روز و ٣ تايي جشن گرفتيم. من و تو ددي. اين كارت پستال خوشگل هم ددي هديه داد. انشالا سال ديگه همچين روزي تو ديگه براي خودت خانمي شدي.قربونت برم كه ميخواي مامان صدام كني. لحظه لحظه زندگيم احساست ميكنم. از همين جا اين روز و به فرشته زندگي خودم هم تبريك ميگم،مامان مهربونم روي ماهت و مي بوسم.بي صبرانه منتظر اومدنت هستيم.       مادر عزیزم هیچ چیز جای خالی تو را برای من پر نمیکنه پس کی میای پیشم   ...
31 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

ناز نازه من ،سوفیا خانم اینم از اولین خرید من برای پرنسس خانم.دارم تصورت میکنم تو این لباس ها چه جیگری میشی عزیز دلم.انشالا لباس عروسیت عروسکم .     پرنسس خانم توت فرنگی خانم ...
28 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

دختر مهربونم،شيطون بلا ميدوني كه من به خاطر تو الان دارم دوري خانواده ام و تحمل ميكنم مي خوام اينا رو بگم كه بعد قدر ماماني و ددي و بدوني مخصوصا ددي كه الان به خاطر من و تو اينجا پيش ما مونده ،يادت باشه وقتي بزرگ شدي ،خانم شدي ازش تشكر كني و دستش و ببوسي مي دونم كه دختر قدر شناسي ميشي. دوست دارم وقتي بزرگ شدي به همه احترام بگذاري ميدونم خيلي مهربوني اما بعد كه مامان زرين و ديدي دوست دارم مهربوني و از اون ياد بگيري،گذشت و صبر و صداقت و. دختر قشنگم هيچ وقت كينه اي نباش ،فقط يك كلمه گذشت گذشت. اينجا يه اسباب بازي فروشي بود يه ماشين صورتي خوشگل چشم و گرفت،حيف كه نميشد با خودم بيارم وگرنه حتما براي سوفيا ...
28 ارديبهشت 1392