روز عشق
دختر عزيزم اين عكس و روز ولنتاين گرفتم .روزی که همه ما به کسایی که خیلی برامون عزیزن کادو میدیم و این بهانه ای است برای عشق ورزیدن به هم.قربون قدمت برم جوجه آخه این اولین و آخرین سال ولنتاین ٢ تاییمون بود.از سال دیگه یه نیم وجبی هم بهمون اضافه شد.
تازه ١ هفته بود كه من فهميدم حاملم من تو خونمون مهموني گرفتم و خاله شيوا و خواهر و برادراش بودن و خاله نگار و محمد جون خاله نوشينتم بود با شوهرش اومده بودن خونه ما خيلي شب خوبي بود من و خاله نگارت همون روز رفتيم دسته گل رز و نرگس واسه شوهرامون خريديم با اين شكلات ها كه روي ميز ه ،اين كاپ كيك ها رو هم خاله نگار درست كرده بود همش آهنگ گذاشتيم و شادی. توام با ما تو مهموني بودي آخر شب محمد جون يه عطر خيلي خوشبو كادو داد به خاله نگار .
ددی يه دفعه گفت من يادم نبود امروز روز ولنتاين منم باور كردم واسه اينكه ناراحت نشه رفتم بغلش كردم بعد يواشكي رفت از تو اتاق يه كادو واسم اورد و بهم داد ميخواست سوپرايزم كنه منم خيلي خوشحال شدم از اينكه ددی بهم توجه كرده تو كادو يه پيراهن خيلي خوشگل بود خلاصه شب خيلي خوبي با هم داشتيم .
جعبه شکلات خوردنی
١٤ اکتبر ٢٠١٣